فیلم /کاشان نتوانست پیرمرد خبرنگار را بدرقه کند
عروج غریبانه ی خبرنگار پیشکسوت کاشانی
به گزارش پایگاه خبری سیمین ، در نخستین روزهای گرم تابستانی کاشان که آغشته با گرد و غبار بود در حالی جسم بی جان خبرنگار پیشکسوت صدا و سیمای ، روانه ی دیار باقی می شد که جای مسئولان کاشان ، خالی بود .
مرتضی شریف، متولد سال ۱۳۳۱ فرزند نظامالدین و نوه ی، آیتالله ملاحبیبالله شریف و خبرنگاری خونسرد و صبور و مهربان بود .
در گذشته ساختمان استجاری صدا و سیمای کاشان داخل خیابانی شلوغ و ساختمانی قدیمی در طبقه ی دوم بود پله های طولانی و اتاق های تاریکی داشت و مرتضی شریف و دیگر همکار وی مرحوم جواد بهروز در آرزوی ساختمانی برای صدا و سیما و امکاناتی برای تولید خبر و ارسال به اصفهان بودند .
مرتضی شریف همیشه دوربین به دست و کاغذ و قلمی در جیب و راه و نیمه راه ترمینال کاشان به اصفهان بود تا فیلم های تهیه شده را برای مرکز صدا و سیمای اصفهان ارسال کند .
خلاصه نیم قرن رسانه ی کاشان یاد و خاطره ی این خبرنگار هفتاد و دوساله را فراموش نمی کند اما دل بی وفای امروز کاشان سخن از بی مهری برخی مسئولین شهر دارد .
در مراسم روز گذشته ی مرحوم مرتضی شریف ، سخت دلگیر شدیم برخی روابط عمومی ها به همراه مسئولین در زمان بیماری مرحوم برای گرفتن عکس های تبلیغاتی به منزل وی رفته و چه زیبا تصاویر ناتوانی مرحوم را استوری و خبری می کردند اما اکنون در زمان خاکسپاری از آنها خبری نبود .
در واقع بی مهری و بی وفایی جزء فرهنگ کاشانی ها نیست به ویژه اینکه کاشان از جمله شهرستان هایی است که نخستین خبرنگاران قرن حاضر را به پایتخت هدیه داده است و کاشانی ها در حرفه ی خبرنگاری سابقه ی طولانی دارند .
اما چرا اکنون چنین بی مهری به ویژه از شورای اسلامی شهر و شهردار کاشان در مراسم خاکسپاری این خبرنگار پیشکسوت دیده می شود مسئولانی که باید ارتباط مستقیم با جامعه و مردم و رسانه داشته باشند .
بارها و بارها از صحن علنی شورای اسلامی شهر کاشان شنیده می شود که دشمن با فرهنگ شهر ، سر ستیز دارد و خبرنگاران سربازان خط مقدم هستند .
آری با نزدیک شدن به روز 17 مرداد سخنان زیبا و دلنشین بسیار می شنویم اما دیگر گوش هایمان سریز از این سخنان بی اساس است انگیزه ی خبرنگار ، اسلحه ی قوی و گرم و سوزان، در دستان اوست که نگاه برخی مسئولان کاشان ناخواسته در بی اثر کردن این اسلحه، مفید و موثر است .
با نوای سوزناک نی در کنار مزار شهدا با همکار خوب و مهربانمان ، مرتضی شریف خداحافظی می کنیم و به او می گویم که تو بر دوش این شهر حق سنگینی ، بر جای گذاشتی و امروز دلگیر نباش دلگیر از همان اداراتی که روزی در مقابل دوربین تو سر بر افتخار بلند می کردند تا صدایشان را مردم بشنوند اما امروز مدیران این ادارات تو را برای سفری دور ، بدرقه نکردند.
دل بر کدام سوگ تلخ ، گرید که آتش در درونش ، شعله ور شود .
سپاس از چشمانی که بدرقه می کنند تا آفتاب بر طلوع ستاره بتازد
نیک، ابر بر پاداش روزگار می گرید تا آسمان باری دیگر آفتابی شود .
تمام/
هیچ دیدگاهی درج نشده - اولین نفر باشید