جهان و جایگاه مولانا
مهدی نوروز، دکتری زبان و ادبیات فارسی، عضوهیات علمی دانشگاه و ریاست موسسه آموزش عالی سبحان به نام خداوند لوح و قلم/ حقیقت نگار وجود و عدم خدایی که داننده رازهاست/ نخستین سرآغاز آغازهاست بشنو این نی چون حکایت میکند/ از جداییها شکایت میکند کز نیستان تا مرا ببریدهاند/ در نفیرم مرد و زن نالیدهاند سینه خواهم […]
مهدی نوروز، دکتری زبان و ادبیات فارسی، عضوهیات علمی دانشگاه و ریاست موسسه آموزش عالی سبحان
به نام خداوند لوح و قلم/ حقیقت نگار وجود و عدم
خدایی که داننده رازهاست/ نخستین سرآغاز آغازهاست
بشنو این نی چون حکایت میکند/ از جداییها شکایت میکند
کز نیستان تا مرا ببریدهاند/ در نفیرم مرد و زن نالیدهاند
سینه خواهم شرحه شرحه از فراق/ تا بگویم شرح درد اشتیاق
سیمین – مولانا جلالالدین محمد بلخی رومی در روز ششم ربیع الاول برابر با هشتم مهرماه سال ۶۰۴ هجری قمری در شهر بلخ به دنیا آمد پدرش بهاءالدین ولد، واعظ و خطیب بزرگ خراسان و مادرش «مومنه خاتون» نام داشت.
مولانا در کودکی به اتفاق خانوادهاش مهاجرت کرد وابتدا به سفر قبله مشرف شد و سپس درترکیه امروز و شهر قونیه اقامت گزید. جلال الدین محمد در زمانی میزیست که دوران ترقی و درخشش تصوف در ایران بود. آغاز سفر دراز بهاءالدین ولد و مولانا و کوچ آنان از خراسان باید در سال ۶۱۶ یا ۶۱۷ هجری قمری اتفاق افتاده باشد.
شعر فارسی پیش از مولانا با شاعران برجستهای مانند: رودکی، عنصری، ناصرخسرو، خیام، نظامی، خاقانی و دیگران سیر تکامل خود را پیموده بود که هر کدام در موضوع و قالبی خاص سرآمد زمان خویش بودند.
شعرعرفانی هم به طور رسمی و جدی در قرن ششم با سنایی غزنوی و با سرودن کتاب حدیقه آغاز شده بود و توسط عطار نیشابوری راه کمال را در پیش گرفته بود و در قرن هفتم با مثنوی معنوی مولانا به اوج خود رسید مثلث سنایی، عطار و مولانا سه ضلع مثلث مثنوی سرایان عرفانی زبان فارسی هستند که بهترین اندیشه های ناب را تقدیم بشریت کردند.
مولانا در آغاز ، شاگرد پدرش بهاءالدین ولد بود و در جوانی پس از وفات پدر، کرسی تدریس او را بر عهده گرفت و به سرعت شهرت و آوازه ای درخوریافت به گونهای که در شهر قونیه از احترام بسیار ویژه ای برخوردار شد در ۳۸ سالگی (برابر با ۲۶ جمادی الثانی سال ۶۴۲ هجری قمری) با شمس تبریزی دیدار کرد. محمد بن علی پسر ملک داد تبریزی، صوفی مشهور قرن ۶ و ۷ بود که تحولی عظیم در مولانا بهوجود آورد.
شمس تبریزی که خود شاگرد ابوبکر زنبیل بافی بود مولانا را در ابتدا به سکوت دعوت کرد و سیروسلوک یا طریقت را به او پیشنهاد کرد مولانا در یک رباعی تاثیر این ملاقات را اینگونه بیان میکند:
زاهد بودم ترانه گویم کردی/ سر فتنه بزم و باده جویم کردی
سجاده نشین باوقاری بودم/ بازیچه کودکان کویم کردی
(مولوی،دیوان شمس،رباعی ۱۸۹۰)
مولوی در فاصله ۴۰ تا۵۰ سالگی با عارفی به نام صلاح الدین زرکوب دیدار داشت و از مکتب او بسیار سود برد و پس از دیدار با شمس تبریزی و درک مکتب صلاح الدین زرکوب ،مولانای زاهد، واعظ و اهل شریعت باید تغییر میکرد، کسی که تا دیروز در چهار مدرسه مهم شهر قونیه درس دین و شریعت میداد و بزرگان شهر به او احترام میگذاشتند و در شهر پیادگان و سواران پیش و پس او حرکت میکردند، چنان تغییر میکند که مکتب و درس و بحث را رها کرده و طریقت پیشه کرد.
مدت سه سال همراهی با شمس تبریزی، شور و عشق و معنویت، عدم تقلید، صلح جویی، قناعت، آزاداندیشی، مدارا و تساهل، انسان دوستی و از همه مهمتر خودسازی را سرلوحه کار مولانا کرد و در حقیقت تولدی دوباره را تجربه میکند.خود میگوید :
مُرده بُدم زنده شدم گریه بُدم خنده شدم/ دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم
دیده سیر است مرا جان دلیر است مرا/ زهره شیر است مرا زُهره تابنده شدم
(مولوی غزلیات شمس،غزل ۱۳۹۳)
او بارها و بارها به تاثیر شمس در زندگی و مرامش اعتراف میکند که در غزلیاتش انعکاس آنرا بهوضوح میتوان مشاهده کرد:
زُهره بُدم ماه شدم چرخ دو صد تاه شدم / یوسف بودم زِکنون یوسف زاینده شدم
از توام ای شهره قمر در من و درخود بنگر/ از اثر خنده تو گلشن خندنده شدم
باش چو شطرنج روان خامُش و جمله زبان/ کز رخ آن شاه جهان فرخ و فر خنده شدم
(مولوی غزلیات شمس،غزل ۱۳۹۳)
مولانا در مثنوی معنوی به مقتضای حال از آیات قرآن و احادیث نبوی نیزسود برده است .بیش از ۵۰۰ آیه و بیش از ۷۰۰ حدیث در این کتاب ارزشمند استفاده شده است که همین امرموجب شده است تا به مثنوی معنوی مولوی،” قرآن عجم” لقب داده اندو شیخ بهایی در این باره میگوید:
من نمیگویم که آن عالیجناب/ هست پیغمبر ولی دارد کتاب
مثنوی معنوی مولوی/ هست قرآنی به لفظ پهلوی
مثنوی و مولانا در غرب بسیار مورد توجه قرار گرفته اند، به طوری که یونسکو سال ۲۰۰۷ را به نام مولانای رومی نامگذاری کرد و جشنوارههای متعددی در کشورهای گوناگون برپا شد و کتاب مثنوی مولانا جزو پرفروش ترین کتابها در غرب قرار گرفت.
در سال ۱۹۷۶ میلادی رابرت بِلای(Robert Bly ) شاعر، مترجم و زبانشناس نروژی الاصل آمریکایی اشعاری از مولوی را به آقای کُلِمن برایان بارکس (Coleman Bryan Barks )میدهد و میگوید “این کلمات باید از قفس رها شوند”، بارکس آنها و برخی دیگر از اشعار مولوی را در ۲۰ مجلد چاپ و منتشر میکند.
همان سال نشریه آمریکایی «بوک لیست» در معرفی ترجمه بارکس میگوید: :” ما بی هیچ تردیدی امتیاز ویژه به کلمن بارکس میدهیم چون برگردانی زنده و دریافتنی از اشعار مولوی، بهترین و شناخته شده ترین شاعرعرفانی جهان، در دسترس خوانندگان آمریکایی قرار داده است.»
هشتم مهرماه در تقویم ملی ایران ، روز بزرگداشت مولوی ثبت شده است و در کشور ترکیه که آرامگاه مولانا در شهر قونیه ،از استان قونیه، در این کشور واقع شده است ، بارگاهی بسیار زیبا و مجلل همراه با موزه برای مولانا ساخته شده که هر ساله از ۱۹ تا ۲۷ آذرماه(روز وفات مولانا) مراسمی با عنوان عرْس یا عرُس برگزار می شود که در این مراسم، «سماع مولویه» در سالنی مجهز و مجلل به نمایش گذاشته میشود و میهمانانی که از سراسر دنیا در این مراسم شرکت میکنند با سماع فرقه مولویه وسایر آداب و رسوم مربوط به آن وهمچنین با اشعار و اندیشههای مولانا بیشتر آشنا می شوند.
هیچ دیدگاهی درج نشده - اولین نفر باشید