به خانه ی سیمین خوش آمدید
به گزارش گروه سفرنامه پایگاه خبری سیمین ، نمای بیرون خانه ی سیمین دانشور و جلال آل احمد ، در همان لحظه ی نخست حس و حال خوبی به ما می بخشید دوست داشتیم هرچه زودتر وارد خانه شویم و ببینیم در این کلبه ی عاشقانه چه گذشته است .
نخست به سبک قدیم ، درب خانه را زدیم و با روی گشاده از ما استقبال کردند سادگی و درعین حال آرامش بدور از تجملات به این خانه حس و حال وصف نکردنی داده بود و به نظر مرمت خانه بسیار خوب انجام شده بود خانه یی که در نبود خانم سیمین دانشور ، جلال خود طراحی کرده بود .
در اتاق کار جلال ، ادبیات موج موج روی هم می ریخت اتاقکی چوبی که جلال طراحی و ساخته بود شاید بسیاری از داستان های او ازجمله زن زیادی و…. آن بالا نوشته شده بود درآن حال و هوایی که انگار جلال با تسلط بر افکارش ، روزگار را کنار یکدیگر ثبت کرده است .
خیلی دوست داشتم در این اتاق و روی همان صندلی کنار پنجره بنشینم و کتاب داستان های جلال را بخوانم و به سراغ کتابخانه اش بروم وگریزی بر افکار این نویسنده معاصر بزنم .
در نامه های عاشقانه ی سیمین و جلال آل احمد آهنگ خاصی از صداقت و مهروزی بود دراین خانه بود که با این نامه های عاشقانه آشنا شدیم
جلال عزیزم، اکنون دیگر غربت را کاملا حس می کنم. آن شب که از لندن برایت نامه نوشتم تا دو بعد از نصف شب حرکت نکردیم و درفرودگاه چرت زدیم و وقتی طیاره راه افتاد ساعت سه بعد از نصف شب بود.
از لندن حرکت کردیم و من در طیاره خوابیدم تا صبح ساعت هفت که وارد گاندرا شدیم.
این یک جزیره انگلیسی گویا متعلق به کانادا باشد جزیره ای کثیف و شلوغ و بدهوا – آنجا بار انداختیم و معلوم شد که هوای اقیانوس طوفانی است و امکان ندارد طیاره راه بیفتد.
بنا شد طیاره از راه دیگر یعنی از راه بوستون برود آنجا دیگر بدبختی واقعی ما شروع شد زیرا هفده ساعت تمام در طیاره بودیم و واقعا حال همگی به هم خورد و مخصوصا حال من که خیلی بد شد.
اقیانوس طوفانی بود و طیاره مدام بالا و پایین می رفت و بم بم صدایی می داد که هنوز در گوشم است.
حتی نیم تنه های نجات یعنی هم به ما دادند که اگر اوضاع وخیم شد آن ها را بپوشیم و از طیاره پایین بپریم ……
اما حیاط این خانه خیلی زیبا بود شاید یک استکان چای در کنار این حوض باصفا یک دنیا نعمت بود .
اخبارمرتبط:تصاویر خانه ی سیمین و جلال
کدخبرنگار: 555
هیچ دیدگاهی درج نشده - اولین نفر باشید